شعر از یغما گلرویی

غیبتت حضور هراس است
بی تو ... یکی کودک می شوم
گم شده در کوچه های هیولایی جهان!
کودکی که  از کودکی
تنها طعم گنگ شیر مادر با اوست
افتان می گذرم از میان آدمیانی
که به فرمان عورت خویش پوزار می کشند
به سان سیل آبی که شنا را به آرزویی محال بدل می کند
و من ..غرق می شوم،
غرق می شوم ...


حضورت ، غیبت هراس است
باز می گردی و تمام سیل آب های جهان تبخیر می شوند!
با دستانی سرشار از زیتون و عسل
و چشمانی که قهوه زاری بی مرز را تداعی می کنند!
چون کبوتر خیسی،
در چال های کنج لبانت بیتوته می کنم
و آن کودک
عطر آغوش مادر را باز می یابد...



نظرات شما عزیزان:

roshanak
ساعت20:43---4 شهريور 1392
هی...آدم برفی...سیل آب های جهان کم کم دارند غرقم می کنند...حضورت کی از راه می رسد...؟
پاسخ:سیل آب های جهان غلط کردن با تو!!! هرکی یاهرچی بخواد همچین غلط اضافه ای کنه با من طرفه!!!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: اشعار یغما گلرویی بزرگ... ، ،

تاريخ : پنج شنبه 24 مرداد 1392 | 15:48 | نویسنده : negin |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.